سوگ چیست
از دست دادن افراد یا چیزهای مهم زندگی میتواند ما را دچار سوگ کند. مانند از دست دادن عزیزان، حیوان خانگی، وسیلهای که خیلی آن را دوست داریم، طلاق، مهاجرت، حتی از دست دادن تواناییها، معلولیت، از دست دادن حمایت دیگران و ...
مراحل سوگ
زمانی که فرد یا چیز عزیزی را از دست میدهیم معمولا پنج مرحله را برای سوگواری طی میکنیم.
مرحله اول : انکار
مدتی طول میکشد تا ذهن ما با این واقعیت جدید که آن عزیز دیگر کنار ما نیست، سازگار شود. در این زمان ما در حال مرور و انعکاس تجربیاتی هستیم که با شخصی که از دست دادهایم تجربه کردهایم ، و ممکن است در این فکر باشیم که چگونه بدون او زندگی کنیم و ...
مرحله دوم : احساس خشم
زمان فقدان و داغدیدگی علاوه بر غمگین شدن ، اغلب میترسیم ، چون کنترلی بر از دست رفتن او نداریم ، اما اغلب از نظر اجتماعی عصبانیت بیشتر قابل قبول است، چون ما را کمتر نگران طرد و قضاوت شدن میکند، و غم در باور جامعه ضعف را منتقل میکند، پس ترجیح میدهیم خود را در موضع قدرت نشان دهیم که البته این موضوع خود آسیب رسان است .
مرحله سوم : چانهزنی
در مرحله چانه زنی اغلب درخواستهای خود را به سمت یک قدرت بالاترکه ممکن است بتواند نتیجه متفاوتی ایجادکند، هدایت میکنیم. در این لحظات است که کم کم متوجه میشویم هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم تا بر تغییر یا نتیجه نهایی تأثیر بگذاریم، و در نهایت تسلیم شده، میپذیریم کاری از دست ما بر نمیآید.
مرحله چهارم : نا امیدی و افسردگی
اگر روند تجربه سوگ به درستی طی شود، کم کم ذهن ما آرام میشود و به آرامی شروع به نگاه کردن به واقعیت وضعیت فعلی و مواجهه با آن میکنیم.
مرحله پنجم: پذیرش
این اینطور نیست که دیگر درد از دست دادن را احساس نکنیم ، بلکه ما دیگر در برابر واقعیتی که اتفاق افتاده مقاومت نمیکنیم و تلاش نمیکنیم چیزی را عوض کنیم.
حوادث مختلف زندگی که باعث میشود کودک عزیزان یا چیزهایی که برایش مهم هستند را از دست بدهد او را مانند بزرگسالان دچار سوگ میکند.
طبق پژوهش ها سوگ پدر و سوگ مادر مهمترین حادثهای است که در کودکان اختلال سوگ و اختلالات رفتاری هیجانی ایجاد میکند.
از مهمترین عوامل موثر بر میزان آسیب دیدگی کودک در جریان سوگ را میتوان سن، رابطه کودک با متوفی و بازماندگان، ناگهانی بودن فوت یا از دست دادن، شرایط مالی، احساس تفاوت با همسالان(من دیگه مثل بقیه دوستانم نیستم) دانست.
کودک و مرگ عزیزان
کودکان بر اساس تحول رشدی خود ممکن است بتوانند به خوبی با از دست دادنها سازگار شوند، اما برخی کودکان بر اساس خلق و خو و نوع دلبستگی و علت فقدان، دچار مشکلات زیادی همچون اضطراب، افسردگی، شب ادراری، پرخاشگری، مکیدن انگشت، فراموش کردن مهارتهایی که بلد بودند، مشکلات خواب و اشتها و کاهش یا افزایش وزن، کابوس، بیقراری، چسبندگی، گریه زیاد، گوشه گیری، افت تحصیلی، احساس گناه، مشکلات گوارشی و... میشوند.
در واقع کودکان به دلیل نداشتن درک صحیح از فقدان و ناتوانی در ابراز هیجانات و افکار ناراحتکننده، غفلت بزرگسالان از آنها، نداشتن مهارتهای مقابلهای و...ممکن است آسیب بیشتری نسبت به بزرگسالان ببینند.
به طور کلی کودکان در مواجهه با سوگ، با توجه به سن، از نوزادی تا دوسالگی ممکن است تحریک پذیر شده یا اضطراب جدایی را نشان دهند. در حدود دو تا چهار سالگی دچار اضطراب بالا، احساس طرد شدن و کج خلقی، شب اداری، مکیدن انگشت و کابوسهای شبانه میشوند. و در چهار تا هفت سالگی سوالات زیادی راجع به مرگ و متوفی میپرسند و غم و اندوهشان را در بازی نشان میدهند.
گاهی ممکن است بخاطر عدم درک مرگ طوری رفتار کنند که گویی اتفاقی نیوفتاده و یا به افراد شبیه به فرد متوفی دلبستگی پیدا کنند. همچنین ممکن است رفتارهای برگشتی مثل شب ادراری و انگشت مکیدن را بروز دهند. در هفت تا ده سالگی ممکن است کودک نگران شود دیگر عزیزانش را نیز از دست بدهد و نگران بیماری یا مرگ خود باشد. همچنين مشکلات خواب و غذا خوردن و برگشت به رفتارهای کودکی نیز در این سن شایع است.
در دوره نوجوانی اغلب تلاش میکنند احساسات خود را پنهان کرده و شبیه همسالان بمانند، مخصوصا در پسران بخاطر آموزشهای فرهنگی ممکن است ابراز احساسات نوعی ضعف بدانند و به جای غم، خشم و بدخلقی را در آنان ببینیم. در این سن باید مراقب رفتارهای پرخطر مثل استفاده از مواد مخدر باشیم.
کنار آمدن با سوگ در کودکان
عواملی از قبیل شرکت در مراسم خاکسپاری، نوع رفتارهای والد بازمانده یا دیگر بازماندگان نزدیک، قابل پیشبینی بودن فوت یا از دست دادن، شیوه فرزندپروری والدین، توانایی کودک در ابراز هیجانات، درک صحیح نیازهای کودک در دوران سوگ میتواند بر چگونه طی شدن این دوران موثر باشد.
برخی تصور میکنند کودکان نباید در مراسم سوگواری شرکت کنند، درحالیکه شرکت کردن کودک در چنین مراسمی به او کمک میکند مرحله سوگ را آسانتر پشت سر بگذارند، زیرا متوجه میشود افراد دیگر خانواده چگونه خود را آرام میکنند، چگونه به یکدیگر دلداری میدهند، خاطرات عزيز از دست رفته را مرور کرده و ماندگار میکنند، و چگونه با او خداحافظی میکنند.
برای شرکت یا عدم شرکت در مراسم، کودک را آزاد بگذاريد. همچنین همراهی در بخشی از فعالیتهای مراسم سوگواری، شرکت در مراسم خاکسپاری، نگه داشتن یادگاریهای فرد مرحوم می تواند به کودک کمک کند. هر کودکی شیوه خودش را برای طی کردن مراحل سوگواری دارد و باید با کودک همراه بود و او را درک کرد تا این مراحل را سپری کند.
راجع به متوفی و خاطراتش صحبت کنید و اجازه دهید کودک یا نوجوان هم از خاطرات مشترک و آنچه در ذهنش میگذرد حرف بزند و احساسات خود را ابراز کند.
به کودک نگویید که فرد متوفی رفته پیش خدا، چون کودک درک میکند خودش بیشتر از خدا به وجود او نیاز دارد و دچار خشم میشود. بهتر است او خدا را وجودی حامی و مهربان بداند تا تاب آوریش بالاتر رود.
نگویید وقتی بزرگتر بشوی همه چیز را فراموش میکنی، چون عمیقترین درد در داغدیدگی برای کودک فراموش شدن عزیزش است و او در تلاش است او فراموش نشود.
نگویید متوفی به سفری طولانی رفته، چون کودک بخاطر خداحافظی نکردن، احساس طرد شدن میکند و دائم فکر میکند او چه زمانی برمیگردد؟
نگویید چون او آدم خوبی بود خدا او را برد، این حرف ممکن است باعث شود کودک فکر کند یعنی من بچه بدی هستم که مرا نبرد؟ یا شاید بخواهد بد باشد تا نمیرد.
گاهی کودک بخاطر از دست رفتن عزیزش احساس تقصیر میکند و از عدم حضور کوتاه مدت مراقبین میترسد.
اینطور نیست که کودک داغدیده لزوما فقط افسرده و غمگین باشد، گاهی کودکان در همین وضعیت با کودکان دیگر بازی میکنند و کاملا فعال به نظر میرسند، اما اگر کودک غمگین و گوشه گیر بود نباید به او اصرار کنید که از لاک خودش بیرون بیاید و ارتباطات اجتماعی برقرار نماید. هر کودک خلق و خو و سبک خودش را دارد، و بزرگترها در این میان بهترین الگو برای درک فرآیند سوگ و تحمل آن هستند.
درمان سوگ در کودکان
یادتان باشد برای گذراندن سوگ نیاز به زمان است. برای توضیح مرگ و برای اینکه کودکان سوگ و فقدان را درک کنند بهتر است زمانی که حیوان خانگی کوچکی مثل ماهی سفره هفت سین مرده است برای او توصیف کنید که ماهی دیگر نفس نمیکشد و دیگر چیزی حس نمیکند و آب و غذا نمیخورد چون بدنش از کار افتاده و باید او را زیر خاک دفن کنیم. همچنین با همراهی یکدیگر ماهی را به خاک بسپارید و درباره روزهایی که به او غذا میدادید و او را بر سر سفره گذاشته بودید صحبت کنید.
مهم است که کودک بتواند احساساتی که در از دست دادن عزیزش تجربه میکند ابراز کند و از طرف دیگران تصدیق شده و مورد پذیرش قرار گیرد. هرگز از عباراتی مثل این که تو دیگر مرد شدی و نباید گریه کنی، تو دختر عاقلی هستی و نباید اینقدر بی قرار باشی و ... استفاده نکنید. درد و رنج زیاد کودک را تصدیق کنید و به او کمک کنید راجع به احساسات و افکارش حرف بزند.
برای اینکه کودکان در مراسم سوگواری دچار ترس یا بهت نشوند باید قبل از مراسم به آنها توضیح دهید در چنین مراسمی چه اتفاقاتی میوفتد و قرار نیست اوضاع همیشه بدین شکل بماند و با گذشت زمان همه کم کم آرام میشوند، اما هرگز عزیز از دست رفته را فراموش نمیکنند.
هرقدر که میتوانید زودتر به کودک توضیح دهید که از آن پس روتین زندگیاش چگونه خواهد بود و چه کسانی از او مراقبت میکنند و یا قرار است چند روز برنامه زندگی عوض شود. شرایطی فراهم کنید کودک گاهی بتواند بازی کند و از شرایط غمانگیز لحظاتی دور باشد.
زمانی که کودک بیش از اندازه از متوفی تقلید میکند و یا در طولانی مدت همچنان حالت افسردگی سوگ را دارد و یا تمایل دارد بمیرد و به متوفی بپیوندد بهتر است با مشاور صحبت کنید. همچنین اگر فوت در اثر جرح وآسیب و درد و رنج شدیدی بوده و کودک در جریان این موارد قرار گرفته بهتر است با روانشناس کودک صحبت کنید.
10