به طور معمول، دانش و تجربهی والدین به عنوان راهنما برای تربیت فرزندانشان میباشد. با این حال، گاهی اوقات والدین هراسان یا مضطرب راههای ناسالمی را برای انتقال این دانش به فرزندان خود انتخاب میکنند.
این والدین به ویژه در مورد اجرای قوانین سختگیر هستند. والدین کنترلگر ممکن است ناآگاهانه از نیازهای احساسی فرزندان خود جدا شوند که اغلب باعث آسیب عاطفی میشود. برخی از والدین زمانی که فرزندانشان بالغ میشوند کنترل خود را کمتر میکنند، برخی اما هرگز دست از کنترلگری برنمیدارند و حتی پس از ازدواج نیز در امور زندگی او دخالت میکنند.
نشانه های کنترل گری والدین
1. همیشه درگیر فعالیتهای فرزندانشان هستند. فرزندان با افزایش سن، به حریم خصوصی و فضای بیشتری برای خود نیاز دارند. والدین کنترلگر میخواهند از همه کارهایی که فرزندانشان انجام میدهند کاملا آگاه شوند و در آن اعمال نظر کنند.
یادگیری مدیریت چالشها به طور مستقل بخش مهمی از رشد است. مهم است که اجازه دهید فرزندتان با بزرگتر شدن، کارها را خودش انجام دهد تا بتواند برای بزرگسالی آماده شود.
2. انتقاد از فرزندان خود به درجات غیر منطقی
والدین کنترلگر نمیتوانند زمانی که فرزندان خود به تنهایی تصمیم میگیرند از دخالت و نصیحت خودداری کنند. این والدین معتقدند که باید همیشه برای فرزندان خود تصمیم بگیرند. با این حال، انتقاد از فرزندتان یا نادیده گرفتن دائم تصمیمات او میتواند عزت نفس او را به شدت کاهش دهد.
3. دوست داشتن مشروط فرزندان
والدین کنترلگر معمولاً فقط زمانی به فرزندان خود محبت نشان میدهند که آنها کار خوبی انجام دهند. این ممکن است کودکان را وادار کند که به کمالگرا تبدیل شوند تا انتظارات والدین خود را برآورده کنند. این ممکن است بر روابط کودک و والدین تأثیر منفی بگذارد.
4. ناتوانی در نشان دادن مهربانی و همدلی
والدین کنترلگر میتوانند نسبت به فرزندان خود نامهربان و بی احساس باشند. این رفتار علاوه بر آسیب عاطفی به فرزندان، توانایی فرزندانشان در همدلی با دیگران را کاهش میدهد.
5. به طور مداوم کنترل را اعمال میکنند
والدین کنترلگر اغلب سعی می کنند با رد ایدههای فرزندان خود بر آنها چیره شوند. آنها همچنین فرزندان خود را مجبور به انجام کارهایی بر خلاف میل آنها میکنند. کودکانی که توسط والدین سلطهگر بزرگ شدهاند، اغلب در بزرگسالی نسبت به همسالان خود، مشکلات بیشتری را تجربه میکنند.
6. والدین کنترل گر در فرزندان خود احساس گناه و عذاب وجدان ایجاد میکنند
کنترل والدین می تواند نوعی دستکاری روانی یا سوء استفاده روانی باشد و سعی در ایجاد کنترل روانی بر فرزندان خود دارد. این والدين حتی ممکن است از فرزندان خود از لحاظ فيزيكي سوء استفاده كنند.
7. عدم پذیرش احساسات منفی فرزندان
والدین کنترلگر اغلب احساسات منفی و نیازهای عاطفی کودک را نادیده میگیرند که ممکن است منجر به اضطراب و افسردگی شود. این امر بیان نیازها را برای کودکان دشوار میکند. همچنین، در بزرگسالی تنظیم هیجانات منفیرا برای آنها دشوارتر است.
8. حریم خصوصی فرزندان خود را حفظ نمیکنند
والدین کنترلگر همیشه به حریم خصوصی فرزند خود حمله میکنند. به عنوان مثال، آنها را در رسانههای اجتماعی زیر نظر میگیرند یا ایمیلها و پیامهای آنها را میخوانند. حفظ حریم خصوصی برای کودکان و نوجوانان به همان اندازه که برای بزرگسالان مهم است، اهمیت دارد و والدین باید به آن احترام بگذارند و به جای تجسس در کارهای فرزندشان، رابطه حسنهای با او داشته باشند تا او خودش با آرامش و احساس امنیت هرآنچه لازم است را به آنها بگوید.
9. به عهده گرفتن مسئولیتهای فرزندان
برخی والدین مخصوصا والدین کمالگرا اجازه نمیدهند فرزندشان به طور مستقل کارهایش را انجام دهد و دائم او را امر و نهی کرده یا کار را خودشان انجام میدهند. از کودکی باید به فرزندانمان اجازه مستقل شدن و خودمختاری بدهیم تا لازم نباشد حتی زمانی که بالغ شدهاند کارهای آنها را به عهده بگیرم. فرزندان باید بتوانند مسئولیتهای خود را به تنهایی مدیریت کنند. زیرا این امر آنها را آماده میکند تا در بزرگسالی کاملاً خودمختار باشند.
10. داشتن نظرات غیرمنطقی یا قضاوت منفی نسبت به فرزندان
والدین کنترلگر دیدگاهی غیرمنطقی نسبت به فرزندان خود دارند که تغییر آن دشوار است. آنها به این واقعیت احترام نمیگذارند که فرزندانشان حق دارند برای خودشان ایده و نظری داشته باشند یا صحبت کنند. اغلب والدینی که کنترل میکنند سعی میکنند فرزندان خود را طوری شکل دهند که دقیقاً شبیه آنها شوند. آنها همچنین ممکن است بخواهند دیگران فرزندانشان را همانطور که آنها می بینند ببینند.
مقدمه ای بر فرزند پروری سالم | چگونه والدین کنترل گر نباشیم؟
محتوای کاملتر را در اینجا بخوانید: اصول صحیح تربیت فرزند
تربیت فرزندان شاد و سالم کار سختی است. فرزندپروری تنها شامل تکیه بر غرایز خود یا تجربیات کارهایی که والدین قبل از ما انجام میدادند نیست، بلکه باید بدانیم چه چیزی برای فرزندانمان بهتر است و چرا؟
شما اولین و مهمترین الگوی کودتان هستید
والدین الگوهای مهمی برای فرزندانشان هستند. بسیار مهم است که در لحظه واکنش نشان ندهید. لحظه کوتاهی تأمل کنید و از خود بپرسید، من میخواهم چه کاری را انجام دهم، و آیا این رفتارم احتمال دارد که این نتیجه را ایجاد کند؟ خوردن غذاهای سالم، ورزش کردن، رفتار مهربانانه با دیگران یا صادق بودن و ... کودکان توجه دارند و به والدین خود برای پیدا کردن سرنخهایی در مورد نحوه رفتارشان نگاه میکنند.
شما نمیتوانید بیش از حد دوست داشتنی باشید
گاهی والدین با سهل گیری بیش از حد یا دادن باج عاطفی فرزندان خود را کنترل میکنند. چنین والدینی اغلب ترس از دست دادن دارند و آسیبهایی جدی در طول زندگی داشتهاند که آنها را وادار به این کار میکند. آنها اغلب با ایجاد احساس گناه در فرزندان آنها را وادار به انجام آنچه میل خودشان است میکنند. چنین فرزندانی خشم و شرم و احساس گناه زیادی را تجربه میکنند و هرگز نمیتوانند زندگی مستقلی از والدین خود داشته باشند. این والدین حتما باید با روانشناس در ارتباط بوده و نگرانیهای خود را با کمک درمانگر حل و فصل کنند.
خود را متناسب با سن رشدی فرزندتان تطبیق دهید
سن کودک میتواند به شدت بر رفتار او تأثیر بگذارد. بدانید که چه تغییرات رفتاری متناسب با سن کودک یا نوجوان طبیعی است و به آنها در رشد و توسعه شخصی کمک کنید.
بهتر است بدانید: «همان انگیزه ای برای استقلال که باعث می شود کودک 3 ساله شما همیشه «نه» بگوید، همان چیزی است که او را تشویق میکند تا آموزش توالت رفتن را انجام دهد. "همان جهش رشد فکری که باعث میشود نوجوان 13 ساله شما در کلاس درس کنجکاو و جستجوگر باشد، او را نیز سر میز شام به بحث و جدل میکشاند."
ایجاد و تنظیم قوانین
وقتی کودک کوچکتر است، کمک به مدیریت رفتارش مهم است. قوانین خانه باید با همراهی کودک و نوجوان تنظیم شوند و تنبیهایی متناسب با سن و اهمیت موضئع با مشورت فرزند برای رعایت نشدن قوانین تنظیم گردد. این موضوع باعث خود تنظیمی شده و کودک در بزرگسالی به شکل مستقل به انجام امور خود میپردازد.
در هر زمانی از شبانه روز، همیشه باید بتوانید به این سه سوال پاسخ دهید: فرزند من کجاست؟ چه کسی با فرزند من است؟ چه قوانینی برای او وجود دارد؟
با بالا رفتن سن کودکان، والدین باید در عین نظارت بر امور فرزندان خود به آنها فرصت فاصله گرفتن و استقلال بدهند. از آنها برای امور خانه مشورت بگیرند و با داشتن فعالیتهای مشترک مورد علاقه، روابط خود را با فرزندشان بهبود ببخشند. به سلایق آنها تا وقتی آسیب جدی به آنها نمیزند احترام گذاشته و خود را به روز کنند.
اگر در این زمینه با مشکلاتی مواجه هستید میتوانید از یک مشاور کمک بگیرید.
استقلال فرزندتان را تقویت کنید
تعیین حد و مرزها برای کودکان مهم است. تعیین محدودیتها به کودک شما کمک میکند تا حس خودکنترلی را پرورش دهد. تشویق به استقلال به کودک شما کمک میکند تا حس خودراهبری را توسعه دهد. برای موفقیت در زندگی، او به هر دو نیاز دارد.
این طبیعی است که کودکان برای خودمختاری اصرار کنند. بسیاری از والدین به اشتباه استقلال فرزند خود را با سرکشی یا نافرمانی یکی میدانند و فکر میکنند کودکشان لجبازی میکند. کودکان برای استقلال تلاش میکنند زیرا این بخشی از طبیعت انسان است که بخواهد احساس کند جهان تا حدی در کنترل اوست نه اینکه احساس کند توسط شخص دیگری کنترل میشود. این رفتارها ممکن است برای والدین چالش برانگیز باشد، اما گام مهمی برای رشد کودکی است.
این محتوا میتواند اطلاعات بیشتری درباره لجبازی در کودکان به شما بدهد: شیوه برخورد و کنترل کودک لجباز
در اجرای قوانین مقاوم باشید
قوانینی را تنظیم کنید و در اجرای آنها ثابت قدم باشید. در واقع اگر قوانین شما روز به روز به شکل غیرقابل پیش بینی متفاوت است یا در موقعیتهای مختلف از اجرای آن سر باز میزنید، بدرفتاری فرزندتان تقصیر شماست، نه او. مهم ترین ابزار انضباطی شما ثبات است.
موارد غیرقابل مذاکره خود را شناسایی کنید. هرچه اقتدار شما بیشتر بر اساس خرد باشد و نه بر اساس قدرت، فرزند شما کمتر آن را به چالش میکشد. فرزند شما باید احساس کند این قوانین برای مراقبت از اوست نه برای تحت سلطه و کنترل بودنش.
قوانین بسیار سخت و غیرقابل انعطاف خودش میتواند زمینه سرکشی را فراهم کند. بنابراین در تدوین قوانین پدر و مادر و فرندان باید باهم همکاری کنند تا آنچه مناسب آناست تدوین شود.
از تنبیه بدنی بپرهیزید
انضباط بدنی هرگز یک گزینه نیست. اغلب کودکانی که کتک میخورند، بیشتر مستعد دعوا با کودکان دیگر هستند. آنها بیشتر قلدر هستند و بیشتر از پرخاشگری برای حل اختلاف با دیگران استفاده میکنند.
راههای بسیار دیگری برای تنبیه کودک وجود دارد، از جمله محرومیت که به شکل درستی باید اجرا شود.
قوانین و تصمیمات خود را شفاف توضیح دهید
انتظارات واضح و متناسب با سن کودک خود داشته باشید و مطمئن شوید که برای کودک به گونهای که او می فهمد واضح باشد. آنچه برای شما واضح است ممکن است برای یک نوجوان 12 ساله آشکار نباشد. او اولویتها، قضاوت یا تجربهای که شما دارید را ندارد.
با کودک خود با احترام رفتار کنید
با کودکان با احترام رفتار کنید تا آنها بیاموزند به دیگران از جمله والدین خود احترام بگذارند. بهترین راه برای دریافت رفتار محترمانه از فرزندتان این است که با او محترمانه رفتار کنید. شما باید همان ادب را به فرزندتان بدهید که به دیگران میدهید. با او مودبانه صحبت کنید. به نظر او احترام بگذارید. وقتی با شما صحبت می کند توجه کنید. با او مهربانانه رفتار کنید. سعی کنید تا زمانی که میتوانید او را راضی کنید و بیش از اندازه نه نگویید. کودکان با دیگران طوری رفتار میکنند که والدین با آنها رفتار میکنند.
پاداش والدگری به اندازه کافی خوب
هرچه بیشتر مهارتهای فرزندپروری خوب را تمرین کنید، حتی در مواقعی که به طور غریزی پاسخ میدهید، پاسخهای درستتر و مناسبتری خواهد بود.
فرزندپروی درست، رفتارها و ویژگیهای مثبتی مانند صداقت، همدلی، اتکا به خود، مهربانی، همکاری، موفقیت در مدرسه، کنجکاوی فکری، انگیزه برای یادگیری و میل به اکتشاف را در کودک درونی میکند. والدگری به اندازه کافی خوب، همچنین به بازدارندگی کودکان از رفتارهای ضد اجتماعی، سوء مصرف مواد مخدر و الکل، اضطراب، افسردگی و اختلالات خوردن کمک میکند.
والدین کنترلگر که از آنها با عنوان والدین سمی نیز یاد میشود، اغلب در گذشته کنترل شدهاند و اکنون آسیب روانی زیادی به فرزندان خود میزنند و باعث میشوند آنها هرگز نتوانند به خودشکوفایی برسند، زیرا جلوگیری از تجربیات جدید و استقلال طلبی از ویژگیهای والدین کنترلگر است.
برای آموزش مهارتهای فرزندپروری میتوانید از مشاوره تلفنی و مشاوره رایگان مشاورین و روانشناسان مجموعه مشاورین همراه بهرهمند شوید.
سوالات متداول:
والدین کنترلگر چه کسانی هستند؟
چنین والدینی بیش از حد درگیر جزئیات امور فرزندان و بسیار سختگیر و انتقادگر میباشند، مشروط عشق میورزند و کمتر مهربانی یا همدلی نشان میدهند.
چگونه والدین کنترلگر نباشیم؟
با حل و فصل آسیبهای گذشته خودمان و آموزش دیدن والدگری خوب، میتوانیم پدر و مادر به اندازه کافی خوبی باشیم.
از مهمترین آسیبهایی که والدین کنترلگر به فرزندان خود وارد میکنند، به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟
چنین والدینی مانع استقلال و خودمختاری فرزندان خود شده و آنها را وابسته بار میآورند تا همواره در نزدیکی والدین بمانند. بنابراین آنها در آینده مطیع،وابسته و ترسو و لبریز از احساس گناه نسبت به والدین خود خواهند بود و احتمالا هرگز دست به تجربههای جدیدی نخواهند زد.
31